سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرگاه مرد با ایمان برادر خود را خشمگین ساخت ، میان خود و او جدائى انداخت . [ گویند : حشمه و أحشمه ، چون او را بخشم آورد . و گفته‏اند شرمگین شدن و خشم آوردن را براى او خواست . و آن گاه جدائى اوست ] . [ و اکنون هنگام آن است که گزیده‏هاى سخن امیر مؤمنان علیه السّلام را پایان دهیم ، حالى که خداى سبحان را بر این منّت که نهاد و توفیقى که به ما داد سپاس مى‏گوییم . که آنچه پراکنده بود فراهم کردیم و آنچه دور مى‏نمود نزدیک آوردیم . و چنانکه در آغاز بر عهده نهادیم بر آنیم که برگهاى سفید در پایان هر باب بنهیم تا آنچه از دست شده و به دست آریم در آن برگها بگذاریم . و بود که سخنى پوشیده آشکار شود و از آن پس که دور مینمود به دست آید . و توفیق ما جز با خدا نیست . بر او توکل کردیم و او ما را بسنده و نیکوکار گزار است . و این در رجب سال چهار صد از هجرت است و درود بر سید ما محمد خاتم پیمبران و هدایت کننده به بهترین راه و بر آل پاک و یاران او باد که ستارگان یقین‏اند . ] [نهج البلاغه]
 
شنبه 95 تیر 19 , ساعت 8:25 عصر

به نام آفریدگار مهر

سلام آقای خوبم

آقا اجازه!

 

ما آدم‌ها از واقعیت فرار می‌کنیم. از مردن، از مریضی، از گرفتاری، از مشکلات.

همش می‌گیم مرگ خوبه ولی برای همسایه!

خیلی وقت‌ها خودمونو می‌زنیم به اون راه تا واقعیت رو نشنویم، خیلی وقت‌ها هم لج می‌کنیم و انگشت می‌کنیم تو گوشمون تا صدای حقیقت رو نشنویم.

گوش ناشنوا

قرآن می‌گه:

یَجْعَلُونَ أَصابِعَهُمْ فی آذانِهِمْ

انگشت‌هایشان را در گوش‌هایشان می‌گذارند

(بخشی از آیه 19 بقره)

(صفحه 17)

 

منبع: قرآن خودمونی، بارگیری از سایت قائمیه اصفهان



لیست کل یادداشت های این وبلاگ